بی شک گناه و معصیت مثل دیگر امور ممکن، عللى داردکه تا آنها را نشناسیم و هر یک از آنها را باروشى مناسب از میان نبریم، به ترک گناه موفق نخواهیم شد، لذا باید در مرحله اول همت خود را در شناسایى عوامل گناه مصروف بداریم و بعد با روشى درخور، به رفع هر یک از آنها بپردازیم تا کم کم بتوانیم خود را از چنگال گناهان برهانیم.
اما چرا شخص مسلمان ومؤمن تن به معصیت مىدهد؟
چند امر است که هر کدام از آنها در صدور گناه دخیل هستند که عبارتند از:
الف)عدم ایمان یا ضعف آن به مبدا و معاد و تبعات اعمال
ب)غفلت
ج)ضعف اراده در مقابل کوران غرایز و شهوات
گروهى از افراد، از آن رو که اساسا انسانهاى بىایمانىهستند و یا اگر اعتقادى دارند از قوت لازم برخوردار نیست، تن به گناه مىدهند.بدیهى است که چنین افرادى هنگامى که لذتها و خوشىهاى زندگى دنیا رابا دستورهاى دینى در تعارض ببینند، نمىتوانند اوامر و نواهى اولیاى دین رابر خواستههاى خود، مقدم بدارند و از لذایذ نفسانى و حیوانى خود چشم بپوشند، بر مراد خود سوار مىشوند و از ارتکاب هیچ معصیتى فرو گذارى نمىکنند.
گروه دیگر از افراد آن طور نیستند که مانند گروه اول از نظر اعتقادى مشکلى داشته باشند، بلکه بر عکس، انسانهاى معتقد و پاى بندى هستند، ولى مشکل آنها غفلت از معتقدات است، بدین معنا که امور ظاهرى و اشتغالات معمولى و روز مره زندگى دنیا، آنها را طورى از یاد خداوند و معاد و عقوبتهاىاعمال زشت و ناپسند خود غافل نموده که به چیزى جز خواستههاى آنى و امورمربوط به زندگى دنیا فکر نمىکنند.
گروه سوم کسانى هستند که نه مثل دسته اول مشکل عقیدتى دارند کهبىاعتقادى یا ضعف اعتقاد، آنها را به عصیان بکشاند و نه مثل دسته دوم مبتلاى بهغفلت هستند که به واسطه آن به دام گناه بیفتند، بلکه هم معتقدند و هم متوجه، ولىبا این همه از آن رو که انسانهاى سست عنصر و بىارادهاى هستند، در صحنهتعارض دین و هواى نفس نمى توانند بر خواستههاى نفسانى خویش غالب آیند وخود را کنترل کرده و از معصیتبپرهیزند.
اما چگونگى مقابله با عوامل گناه
اگر شخص گنهکار از گروه اول باشد(از نظر اعتقادىوضع مطلوبى نداشته باشد)لازم است قبل از هر چیز، خود را به اعتقاداتصحیح و متقنى که بر دلایل برهانى و محکم استوار باشند، مجهز کند.بدین معنا که باید با تفکر و تامل و مطالعه و تحقیق در کتابهایى که متفکران و اندیشمندان الهى، در اعتقادات و مسائلعقیدتى نوشتهاند به مرحلهاى دستیابد که خداى تبارک و تعالى را بدونهیچ شک و شبههاى باور کند که: فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره .
اما اگر از گروه دوم باشد که غفلت ازمعتقدات، آنها را به گناه و عصیان مىکشاند، لازم است از دستورى که اهلسلوک، مراقبهاش مىنامند و آن را مایه سعادت مىدانند، کمک بگیرد، یعنى شخص باید هر روز از آن لحظهاى که بیدارمىشود تا وقتى که مىخواهد بخوابد، در هر جایى و حالى که هست، همواره تمام اعتقادات و باورهایى که بدانها پاى بند است پیش خود مجسم کند و تا جایىکه ممکن است فکر و ذکر و دل خود را به آنها متوجه سازد و بدین ترتیب، ریشه غفلت را-که زمینه ساز گناهان و تخلفات است-در وجود خویش بخشکاند تا برترک گناه و دورى از معصیت توفیق یابد.
اما دسته سومی که اراده کافی ندارند:
مؤثرترین و کارآمدترین راه تقویت اراده، عبارتست از :
1.تقویت ایمان مذهبی که هدف برتر را ارائه می کند، و عقل و اندیشه و اراده (قوه اجرایی عقل) را با تمام توان، در راستای اهداف الهی بسیج خواهد نمود.
2. تلقین توانایی و موفقیت، و پرهیز از هرگونه یأس و ناامیدی، و حذف کلمات “نمی توانم، نمی شود، ممکن نیست و امثال آن” از صفحة ذهن.
3. دعا و توسل از درگاه خداوند مهربان.
4. انجام واجبات.
5. پرهیز از کارها و امورات لهو و بیهوده و یا کم فایده.
6. پرداختن به عبادتها بویژه روزه گرفتن.
7. تمرین صبر و استقامت در برابر مشکلات و ناملایمات.
از عوامل مهم دیگر اینکه توفیق و موفقیت در این امر را از خدا بخواهد، که این توسل به خدا، انس و ارتباطی بیشتر با محبوب عالمیان برای او ایجاد می کند، که اساس همة ترقّیات محسوب می شود. از این رو سزاوار است این دعا را با تکرار، بر جان خود حک کند : “اللهم انی اسئلک فیه مما یرضیک و اعوذبک و اسئلک التوفیق فیه لان اطیعک و لا اعصیک” (خداوندا، از تو می طلبم آنچه را که موجب رضای توست. و به تو پناه می برم از آنچه موجب خشم توست. و از تو توفیق اطاعت و ترک معصیت را خواستارم.)
ارسال
شده توسط مدیر در 89/11/19 10:40 صبح