تزکیه و اعتلای روح می گردد.
ب) یاد خدا:
پیش از آغاز سخن، و قبل از انجام هر عملی، به یاد خدا بودن، و اندیشیدن که آیا سخنی که می خواهم بگویم، یا مطلبی که می خواهم بنویسم یا کاری که می خواهم انجام دهم، رضایت و فرمان خدا در آن است یا هوای نفس و روح انتقام جویی در آن دخیل است. امیر المؤمنین(ع) می فرماید: “ذکرُ الله دواء اعلال النفوس؛ ذکر خدا داروی بیماری دل ها است”.(8)
ج) خود آگاهی، خویشتن شناسی و توجه به عیوب خویش:
از نظر علمای اخلاق، غیبت نوعی بیماری روحی است، کسی که غیبت می کند یا دوست دارد غیبت بشنود، مریض است. ابتدا باید این بیماری را شناخت و مصادیق مختلف آن و راه های نفوذ و آثار و عوارضی که این بیماری بر روح می گذارد، نیز آثاری که بر سرنوشت مادی و معنوی، دنیوی و اخروی دارد، شناخته شود، سپس ریشه ها و عواملی که باعث بروز غیبت یا تقویت این شجره خبیثه می شود، مورد بررسی قرار گیرد. به بیان دیگر: برای درمان هر بیماری و رفع هر آسبی و آفتی، لازم است به سه عنصر اساسی توجه نمود:
1ـ شناخت درد و آفت، آگاهی از آثار و عوارض و علایم آن،
2ـ شناخت علل و عوامل پیدایش و بروز آن،
3ـ شناخت راه های آسیب زدایی و درمان درد.
اشاره ای به آثار و عوارض غیبت:
شناخت هر یک از عناصر سه گانه، به گونه ای در معالجه بیماری غیبت تأثیر نافذ و نافعی دارد. شناخت آفات و آسیب هایی که غیبت بر روان انسان وارد می کند و آگاهی از آثار منفی آن بر سرنوشتش در دنیا و آخرت و کیفر و عذاب های آن، باعث پیدایش تذکر و تنبّه، و خوف و خشیت می گردد.
غیبت از گناهان کبیره ای است که خداوند برای آن مجازات آتش جهنم را مقرر داشته است. چگونه ممکن است انسان به خدا و قیامت اعتقاد داشته باشد و با خواندن و تدبّر در آیات و روایات غیبت تنبه نگردد؛ نیز از عذابی که با “ویلٌ لکل همزة لمزة” بیان شده، به خود نیاید؟ غیبتی که همانند خوردن گوشت مرده غیبت شونده است. آیا کسی این کار را می کند؟
غیبتی که پیامبر اکرم(ص) گناهش را شدید تر از زنا دانسته،(1) و در حدیث دیگری میفرماید: “هر یک درهم ربا، گناهش نزد خدا، از سی و شش زنا بزرگتر است و گناه غیبت افزون از گناه زنا است”.(2)
غیبت، انسان را از ولایت حق تعالی خارج می کند و داخل ولایت شیطان می کند و آن چنان خوار و ذلیل می شود که شیطان نیز او را از ولایت خود بیرون می کند و از او تبرّی میجوید و اظهار تنفر می کند.(3) غیبت در آغاز باعث کاهش ارزش و فضیلت عبادت می گردد و به تدریج مانع قبولی اعمال می گردد.(4) غیبت کننده اگر بدون توبه بمیرد، از بهشت محروم است و اولین کسی است که داخل جهنم می گردد، و اگر توبه کند و توبه اش قبول شود، آخرین کسی است که وارد بهشت می شود(5)
ساده ترین راه مبارزه با بیماری غیبت:
بهترین راه برای از بین بردن معلول، مبارزه با علت است. علل و عوامل غیبت فراوان است. در ذیل به برخی از آن ها اشاره می شود:
1ـ سوء ظن و بدگمانی: از قرآن استفاده می شود که یکی از عوامل گرایش به غیبت، سوء ظن دیگران است. بدگمانی یا سوء ظن علاوه بر این که انسان را آلوده می کند، جامعه را نیز به فساد و تباهی می کشاند.
2ـ تجسس در امور مردم: اگر می خواهید غیبت نکنید، باید سوء ظن و بدگمانی نسبت به مردم نداشته باشید. اگر می خواهید گرفتار بدگمانی نشوید، باید در امور مردم تجسس نکنید، زیرا سوء ظن و تجسس در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. گاهی تجسس باعث سوء ظن است و گاهی سوء ظن منشأ تجسس می شود. از این رو قرآن برای از بین بردن غیبت به عنوان معلول، دستور داده با علت (یعنی سوء ظن و تجسس) مبارزه شود: “ای کسانی که ایمان آورده اید، از بسیاری از گمان ها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمان ها گناه است و هرگز در کار دیگران تجسس نکنید… بعضی از شما از بعضی دیگر غیبت نکنید”.(6) در واقع غیبت را معلول دو عامل پیشین دانسته است.
3ـ هم رنگی با دوستان: یکی از انگیزه های غیبت، موافقت با دوستان و هم نشینان است. عده ای برای گرم نگه داشتن مجلس و جلب رضایت و افکار اهل مجلس، به هرزه گویی و بدگویی و تمسخر دیگران در غیاب آنان می پردازند که چند گناه را با هم جمع می کنند و شعارشان این است:خواهی نشوی رسوا، هم رنگ جماعت شو؛ یعنی هم چون حیوانات، تقلید و جلب رضایت دیگران، محور قرار گیرد اگر چه موجب غضب حق تعالی باشد!
4ـ خودستایی و مباهات و فخر فروشی: برخی برای آن که اظهار وجود کنند و فضل و کمال خود را به رخ بکشند، دیگران را کوچک می شمارند و از آنان بدگویی می کنند.
5ـ تنزیه نفس و تبرئه خویش: گاهی انسان برای تبرئه خود از نسبت هایی که به او داده شده است، پای دیگران را به میان می کشد و گناه و جرم را مستقلاً به دیگری نسبت می دهد یا او را شریک جرم خود معرفی می کند.
6ـ حسد: برای درمان آن انسان باید درباره عظمت این گناه بیندیشد، چه این که مرتکب آن، مرتکب دو گناه شده و مستحق دو عذاب است: یکی گناه غیبت و دیگری گناه حسد. و…
پیشگیری و درمان ریشه ای:
الف) تقویت معرفت و شناخت به خدا و ایمان و اعتقادات است.
مهم ترین عاملی که در مبارزه با عوامل فساد و بیماری های معنوی و نفسانی مؤثر و کارساز است، عنصر ایمان است؛ تقویت ایمان به خدا و روز حساب، باعث خوف و خشیت، از عذاب شدید الهی، و اجتناب از همه گناهان و معاصی، پیدایش روح تواضع و تسلیم و تهذیب نفس و
پیامبر اکرم(ص) فرمود: “طوبی لمن شلغه عیبه عن عیوب النّاس؛(9) خوشا به حال کسی که عیب خودش او را از عیوب مردم باز دارد”.
اگر کسی از عیوب خود آگاه شود، هرگز در صدد عیب جویی دیگران بر نمی آید. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: “بدترین مردم کسی است که عیب های مردم را دنبال کند و عیب خود را نبیند”.(10) خداوند ما را از شرور نفس خویش حفظ کند.
پینوشتها:
1. مولی محسن کاشانی، المحجه البیضاء، ج 5، ص 251. 2. همان، ص 253. 3. وسائل الشیعه، ج 8، ص 608.
4. مهدوی کنی، اخلاق عملی، ص 150.
5. المحجه البیضاء، ج 5، ص 252، جهت اطلاع بیشتر به کتاب “اخلاق عملی” آیت الله مهدوی کنی مراجعه شود.
6. مهدوی کنی، اخلاق عملی، ص 163. 7. سوره نجم(53) ، آیه 32. 8. مهدوی کنی، اخلاق عملی، ص 182.
9. همان. 10. همان.
ارسال
شده توسط مدیر در 89/11/19 10:40 صبح